گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دیوان سعدی شیرازی
غزليات
غزل ۱۸۸

به حدیث درنیایی که لبت شکر نریزد

نچمی که شاخ طوبی به ستیزه برنریزد

هوس تو هیچ طبعی نپزد که سر نبازد

ز پی تو هیچ مرغی نپرد که پر نریزد

دلم از غمت زمانی نتواند ار ننالد

مژه یک دم آب حسرت نشکیبد ار نریزد

که نه من ز دست خوبان نبرم به عاقبت جان

تو مرا بکش که خونم ز تو خوبتر نریزد

دررست لفظ سعدی ز فراز بحر معنی

چه کند به دامنی در که به دوست برنریزد